Saturday, 18 June 2011

اسطوره های ایران باستان - جهان باقی - هفت کشور

هفت کشور، هفت اقلیم یا سرزمین ایزدان


بنا بر روایت اسطوره های باستان، هفت کشور سرزمین ایزدان است. ایرانیان باستان، بر این باور بودند که مطابق سرزمین ایزدان در جهان باقی، سرزمینهای مجود در جهان فانی نیز به هفت قسمت تقسیم شده اند

در اسطوره های باستان، هفت کشور یا سرزمین ایزدان خطه وسیعی است که اطرافش را آسمانی کریستال مانند احاطه کرده است. بر سرزمین ایزدان، سلسله کوه هایی وجود دارند که به مانند کمربند عظیمی هفت کشور را فرا گرفته اند.  در مرکز هفت کشور، بلند ترین قله کوه بر فراز کوهستان "هارابرزایتی" قرار دارد. در اسطوره های باستان، این قله کوه تا سقف آسمان هفت کشور قد برفراشته و در اطرافش خورشید و ماه و ستارگان گرد آمده اند. از این قله، چهار رودخانه عظیم   به سمت دریای "وروکاشا" که در مرکز هفت اقلیم وجود دارد در جریان هستند

نامهای هفت اقلیم سرزمین ایزدان  به ترتیب : وروکاشا، ارزه، واروبراست، واروارشت، ساوه، فرادادافش و ویدادافش هستند. هر یک از قسمت های هفت کشور توسط رودخانه و جنگل های انبوه یا رشته کوهستان ها از هم جدا هستند
در مرکز هفت کشور، درخت "گاوکرنا" از میانه دریا سر برافراشته  و قد این درخت تا بلندای آسمان هفت اقلیم میرسد. در اسطوره های باستان به درخت  "گاوکرنا" درخت زندگی نیز میگویند زیرا این درخت ایزدی را پدر تمانی نباتات و حافظ  تخمه تمامی روییدنی های موجود میدانند
سیمرغ افسانهای باستان، پاسدار جاودانه درخت زندگیست و بر بلند ترین شاخه  این درخت  منزل دارد



ایرانیان باستان بر این باور بودند که شیره ای که از فشردن شاخه های درخت زندگی به دست میاید دارای خواص  فوق العاده ای است که میتواند به انسانها قدرت بدنی، قدرت فکری و حتی زندگی جاویدان اهدا کند. عده ای بر این باور بودند که عصاره حاصل ازشاخه های درخت زندگی میتواند هر زخمی را درمان ببخشد یا روان را به تن مردگان باز گرداند. در افسانه های شاهنامه، نوشدارویی که در اختیار کاووس شاه است و رستم پس از زخمی کردن فرزندش سهراب، آنرا به خواهش از پادشاه می طلبد از عصاره شاخه درخت زندگی بدست آماده است

اسطوره های ایران باستان - جهان باقی - مرده کشور- دوزخ



دوزخ

 

برای روان های تبهکار، "چینوت پل" به نظر قابل عبور می آید. اما، هنگامی که برای گذر، روان تبهکار اولین گام را بر روی پل چینوت میگذارد، سطح پل به ناگهان باریک میشود و لبه های تیز و برنده مانع عبور ایشان میشوند. دریک چشم بهم زدن، روان تبهکار توان ادامه راه را از دست میدهد و از فراز پل چینوت به قهقرای  نابودی سقوط میکند
 
دوزخ سرزمین جاودانه اهریمن و پتیاره گان است. تنها ایزدی که هرگز پای به درون دوزخ گذاشته است  "وحیو" یا "واتا" است که به خاطر ماموریت های ایزدی خویش جواز عبور موقت از دوزخ را همواره داشته است


دوزخ جایگاهی بی بر و خشک است. تصویر صحرای بیکرانی است که در زیر تابش مداوم خورشید سوزنده در تب و تاب است. روان تبهکاران در این مکان همنشین با دیو و دروج و سایر پتیارگان اهریمن کیش است. هر آنچه منش اهریمنی در ذات پتیارگان است بر روان تبهکاران مسلط  خواهد بود. آنچه ایشان در دوران حیات خود در جهان باقی از کنش های اهریمنی پاس داشته اند و بر دیگری روا داشته اند، در دوزخ  بر ایشان ادعای حاکمیت خواهد کرد


تنها روزانه امید برای روان های تبهکار، وجود پیشگویی هورمزد به هنگام  آفرینش است که بنابرآن اهریمن پس از شکست از نیروهای اهورایی نابود خواهد شد و روان های تبهکار در نهایت از بند پتیارگان رهایی مییابند تا برای همیشه خاموش شوند
 
به روایت اسطوره های باستان، دوزخ دارای دو قسمت است. قسمت فوقانی، که در معرض تابش سهمگین خورشید همواره گرم و سوزان است و دیو و دروج و سایر پتیارگان اهریمن کیش در آن مکان به بد کاری و آزار و شکنجه هر ره گذری که مییابند مشغولند. لیکن، در لایه های زیرین دوزخ، مکانی موجود است که از تابش  سوزان خورشید دوزخیان درامان است. در این مکان تاریکی مطلق حکم فرماست و گرمای سوزنده سطح بیرونی را، جایگزین، سرمای زمهریری است که جان و روان را به درد می آورد. در این مکان، هر گونه حسی به سرعت جای خود را به یک خلاء  درد آور ولی مطلق میدهد  به صورتی که حتی اگر روان های تبهکار دیگری در نزدیکی باشند، هرکسی خود را کاملا تنها احساس میکند. فرار از لایه های زیرین دوزخ تقریبا غیرممکن است




بنا بر روایات اسطوره ای، قبل از طغیان و فرار دیوان، لایه های زیرین دوزخ زندان این پتیارگان بوده است و دیواره های این مکان هنوز صیحه اهریمنی این پتیارگان را در خود حفظ کرده است. روان های تبهکاری که در لایه های زیرین دوزخ گرفتار میشوند، هرچند که تمامی حواس خود را از دست میدهند، لیکن ذره ذره روانشان از صیحه پتیارگان به رنج مینشیند

اسطوره های ایران باستان - جهان باقی - مرده کشور- گروتمان یا بهشت

گروتمان یا بهشت

بنا بر روایات باستانی، پس از مرگ، در زمان گذر نیکوکاران از"مرده کشور"، چینوت پل (پل صراط مسلمین) برای رستگاران پهن و فراخ می گردد. همچنین، پس از پایان محکمه ایزدان، در آن هنگامی که روان نیکو پای بر "چینوت پل" میگذارد، مناظر اطراف پل از دیدگان گذر کننده پنهان میشوند. اگر روان نیکوکاران از فراز "چینوت پل" به پایین نظر کند، تنها میتواند سرزمینی خشک اما دوردست را ببنیند. غالبا، فریاد "افتادگان" (دوزخیان) بگوش نیکوکاران نمیرسد
 
لیکن، گذر از چینوت پل، حتی برای روان نیکوکاران، میتواند پایان ناپذیر به نظر آید، مگر آنکه روان نیکوکار، با گامهای "قانون اشا" بر پل چینوت راه بسپارد. با بیاد آوردن "قانون اشا" (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) گذر از پل چینوت سریع و بی دغدغه خواهد بود. به هنگام گذر، روان نیکوکار، گام نخست را با تفکری نیکو بر میدارد، گام بعدی را با ادای کلامی نیکو بر پل چینوت میگذارد، و گام نهایی را با یاد آوری یا انجام عملی نیکو برمی دارد. پس از گام سوم، آخرین گام، روان نیکوکار را به انتهای پل چینوت می رساند
 

بنا بر روایات باستان، بر فراز "چینوت پل"، ماه و خورشید و ستارگان همزمان بر پهنه آسمان پدیدارند و اینگونه است در حین گذر از چینوت پل، روان نیکوکاران  درجهانی رویا گونه سیر میکند. که در گام نخست، روان نیکوکار در میانه شب آسمان می ایستد و در اطرافش، ستارگان پر نور تر از همیشه بر صفحه آسمان میدرخشند و صورفلکی آنگونه به تصویر کشیده میشوند که دیدارشان، برای روان نیکوکاران عجیب و آشنا است. در گام دوم، ماه نزدیک تر و در گام سوم خورشید نزدیک تر به روان خواهد بود. ترتیب نزدیکی ستارگان و ماه و خورشید به روان نیکوکار بستگی به کوله بار معنوی روان بشری دارد. هر چه وابستگی انسان در زمان حیات  به قوانین نیکویی ایزدان بیشتر بوده، ترتیب نزدیکی ستارگان، ماه و خورشید به روان در هنگام عبور نزدیک تر است. هر چه روان نیکوکار تر است به خورشید نزدیک تر خواهد بود و پس از ان به ماه و دیگر ستارگان



 قوانین ایزدان چیزی نیست مگر "قانون اشا" یا  پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک. زمانی که روان بشری به کشور مردگان گذر میکند، اهمیتی ندارد که درطول زندگی فانی، در قالب کدامین آئین حاکم بر زمان و مکان زندگانی خویش اشا"" یا قوانین نیک ایزدان را پاس میداشته است. چرا که این قوانین میراث نیک ایزدان به جوامع بشری بوده و حتی پس از زوال آئین های کهن، در قالبی دیگرگونه همواره در دسترس همگان قرار داشته است. انسانهایی که در طول زندگی خویش پیرو پندارو گفتار و کردار نیک بوده اند به راحتی توان گذر از چینود پل را خواهند داشت.  در آخرین گام، روان نیکوکار به پایان "چینود پل" میرسد و از آنجا راه به گروتمان  یا بهشت جاویدان مییابد.

 
گروتمان جایگاه  ابدی  روانهای نیکوکار است که در طول حیات خود در جهان باقی آئین نیک ایزدان را با پندار و کردار و گفتار نیک پاس داشته اند. همچنین، گروتمان ، محل زندگی فرشتگان و فروهر هاست. گروتمان شهر بسیار زیبایی است که اهالی آن ملبس به زیبا ترین و فاخرترین  پوشاک هستند. در آنجا کوچکترین اثری از نیاز یا رنج نیست و همه ساکنان این مکان به نیکی و سعادت در کنار یکدیگر بسر میبرند. تنها تفاوت محسوسی که موجود است در میان رتبه نیک روانان است ، چرا که آنان که در طی زندگانی خویش در جهان فانی، میراث نیکی را بیش از دیگران ارج نهاده بودند، در جهان باقی برخودار از مقام و جایگاهی نیکو تر از سایرین هستند