Saturday 18 June 2011

اسطوره های ایران باستان - جهان باقی - مرده کشور- دوزخ



دوزخ

 

برای روان های تبهکار، "چینوت پل" به نظر قابل عبور می آید. اما، هنگامی که برای گذر، روان تبهکار اولین گام را بر روی پل چینوت میگذارد، سطح پل به ناگهان باریک میشود و لبه های تیز و برنده مانع عبور ایشان میشوند. دریک چشم بهم زدن، روان تبهکار توان ادامه راه را از دست میدهد و از فراز پل چینوت به قهقرای  نابودی سقوط میکند
 
دوزخ سرزمین جاودانه اهریمن و پتیاره گان است. تنها ایزدی که هرگز پای به درون دوزخ گذاشته است  "وحیو" یا "واتا" است که به خاطر ماموریت های ایزدی خویش جواز عبور موقت از دوزخ را همواره داشته است


دوزخ جایگاهی بی بر و خشک است. تصویر صحرای بیکرانی است که در زیر تابش مداوم خورشید سوزنده در تب و تاب است. روان تبهکاران در این مکان همنشین با دیو و دروج و سایر پتیارگان اهریمن کیش است. هر آنچه منش اهریمنی در ذات پتیارگان است بر روان تبهکاران مسلط  خواهد بود. آنچه ایشان در دوران حیات خود در جهان باقی از کنش های اهریمنی پاس داشته اند و بر دیگری روا داشته اند، در دوزخ  بر ایشان ادعای حاکمیت خواهد کرد


تنها روزانه امید برای روان های تبهکار، وجود پیشگویی هورمزد به هنگام  آفرینش است که بنابرآن اهریمن پس از شکست از نیروهای اهورایی نابود خواهد شد و روان های تبهکار در نهایت از بند پتیارگان رهایی مییابند تا برای همیشه خاموش شوند
 
به روایت اسطوره های باستان، دوزخ دارای دو قسمت است. قسمت فوقانی، که در معرض تابش سهمگین خورشید همواره گرم و سوزان است و دیو و دروج و سایر پتیارگان اهریمن کیش در آن مکان به بد کاری و آزار و شکنجه هر ره گذری که مییابند مشغولند. لیکن، در لایه های زیرین دوزخ، مکانی موجود است که از تابش  سوزان خورشید دوزخیان درامان است. در این مکان تاریکی مطلق حکم فرماست و گرمای سوزنده سطح بیرونی را، جایگزین، سرمای زمهریری است که جان و روان را به درد می آورد. در این مکان، هر گونه حسی به سرعت جای خود را به یک خلاء  درد آور ولی مطلق میدهد  به صورتی که حتی اگر روان های تبهکار دیگری در نزدیکی باشند، هرکسی خود را کاملا تنها احساس میکند. فرار از لایه های زیرین دوزخ تقریبا غیرممکن است




بنا بر روایات اسطوره ای، قبل از طغیان و فرار دیوان، لایه های زیرین دوزخ زندان این پتیارگان بوده است و دیواره های این مکان هنوز صیحه اهریمنی این پتیارگان را در خود حفظ کرده است. روان های تبهکاری که در لایه های زیرین دوزخ گرفتار میشوند، هرچند که تمامی حواس خود را از دست میدهند، لیکن ذره ذره روانشان از صیحه پتیارگان به رنج مینشیند