Monday 16 May 2011

اسطوره های ایران باستان - بخش سوم - اشیاء افسانه ای -- درفش کاویانی



درفش کاویانی

درفش کاویانی، درفش کاویان، درفش کابیان، درفش کافیان، درفش کاوان، اختر کاویانی، علم فریدون، درفش اسطوره‌ای ایران از عهد قدیم تا پایان ساسانیان که به گفتهٔ مورخین اسلامی هزار هزار (یک میلیون) سکهٔ طلا ارزش داشته‌است.

 درفش کاویانی در اساطیر ایران، اشاره  به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم ضحاک دارد . ضحاک ماردوش پادشاهی تازی نژاد است که بر ایرانیان حکمرانی میکند و  در اثر بی عدالتی و ظلمی که بر مردمان روا می دارد، روزی اهریمن بر شانه‌ هایش بوسه می‌زند و از جای بوسه‌ها  مارهایی می رویند. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها بدهد. اینچنین است که  هزاران جوان ایرانی طعمه جلادان ضحاک میشوند تا زمانی که  کاوه آهنگر،  کسی همه   فرزندانش قربانی مارها شده اند، بر علیه ضحاک قیام میکند. در این قیام,
کاوه،  پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی می‌کند و آن را بالا می گیرد تا مردم گرد او جمع آیند. سپس با کمک مردم، کاخ فرمانروای ضحاک را در هم می کوبد و فریدون را بر تخت شاهی می نشاند.

پرچم کاوه آهنگر، درفش کاویانی، در آغاز تنها تکه چرمی بود که کاوه از آن به عنوان پیشبند آهنگری استفاده میکرده. پس از پیروزی مردم، 
فریدون  فرمان می دهد تا چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی می خواند. و بدین شکل درفش کاویانی پدید آمد

  
بنا بر روایت های باستان، هرآن کسی که درفش کاویانی را در مبارزه با ظلم و ستم بر افرازد، شکست ناپذیر است. درفش کاوه نشان پیروزی عدالت و حقوق  مردمان در مبارزه با حکام ستمگر و حکومت های ستم پیشه است
l

بگفته مورخان، به هنگام حمله اعراب به ایران، در
جنگ قادسیه درفش کاویانی  به دست اعراب می افتد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، می بردند، وی از گوهرها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و  دستورمیدهد  تا گوهرهای آنرا بردارند و باقی مانده آنرا بسوزانند 

اسطوره های ایران باستان - بخش سوم - اشیاء افسانه ای -- تیر سیمرغ

  
تیر سیمرغ

 به روایت اسطوره های باستان تیر سیمرغ، تیری است ساخته شده از چوب درخت گز که مزین به پری از سیمرغ است. این تیر در نبرد میان دو تن از فرزندان ایزدان، اسفندیار و رستم ، توسط سیمرغ به رستم  داده میشود تا  در نبرد با اسفندیار پیروز شود
 
اسفندیار خود از فرزندان ایزدان بوده و رویین ‌تنی است كه تنها از ناحیه چشم آسیب‌پذیر است، زیرا به هنگام کودکی، زمانی که توسط  زرتشت، در چشمه آب حیات  غسل داده میشده، بنا به غریزه كودكی چشمان خود را می بندد و آب حیات  چشمان او را لمس نمیکند

به روایت اسطوره های باستان، رستم با اسفندیار رویین تن به جنگ بر میخیزد اما توان غلبه بر اسفندیار را ندارد. پس از نبردی سنگین میان رستم و اسفندیارکه به شکست و زخمی شدن رستم می انجامد، زال، پدر رستم،از  سیمرغ افسانه ای  یاری می جوید. در آغاز، سیمرغ امر به صلح میکند و از رستم میخواهد به دلیل شوم بودن کشتن اسفندیار،  با دشمن خویش  از درآشتی  درآید. لیکن، اسفندیار سرسختی میکند و پیشنهاد صلح و آشتی را نمیپذیرد. ناچار، سیمرغ  رستم را با خود به کرانه دریایی دور میبرد و به او  دستورمیدهد  تیری از شاخه درخت گز بسازد. سپس یکی از پرهای خود را به رستم میدهد و به او می اموزد که چگونه آن  پر را در تیر ساخته شده کارگذارد.

با استفاده از این تیر جادویی، در نبرد با اسفندیار، رستم   تیر سیمرغ را به چشم اسفندیار میزند و او را از پای در میآورد.

روایت ها و تعبیر های گوناگونی پیرامون این اسطوره وجود دارد. عده ای بر این باورند که سیمرغی که تیر را به رستم  هدیه کرده، در حقیقت یک سیمرغ اهریمنی بوده و با ساختن این تیر اسباب نابودی اسفندیار، یکی از فرزندان ایزدان را فراهم آورده. حال، گروهی دیگر بر این باورند، که اسفندیار، از توان خود استفاده نادرست میکرده و از راه ایزدان منحرف شده بوده. به همین سبب، سیمرغ  قبل از هدیه تیر جادویی به رستم، از او میخواهد که هر آنچه مقدور است برای برقراری صلح با اسفندیار انجام دهد ، و تنها در زمانی  که اسفندیار در عداوت خود پا فشاری میکند، سیمرغ تیر جادویی را به رستم هدیه میکند 

اسطوره های ایران باستان - بخش سوم - اشیاء افسانه ای -- جام جمشید





جام جم یا جام جمشید

جام جم یکی از قدیمی ترین و پر ارزش ترین اشیاء باستانی است. گنجینه اسطوره ای پادشاهان پارسی، جام جم منتسب به پادشاه افسانه ای ایران باستان ، جمشید است. جام جم، یا جام جهان‌نما، جامی بود که همهٔ عالم در آن
نمودار می‌شده. مورخین باستان این جام را به جمشید نسبت داده اند و آن را جام جم و «جام جمشید» نام نهادند. همچنین، به آن «جام جهان‌نما»، «جام گیتی‌نما»، «آیینهٔ گیتی‌نما»، «جام کی‌خسرو»، «جام جهان‌آرا»، «جام جهان‌بین»، و «جام عالم‌بین» نیز گفته می‌شود

در نظم و نثر پارسی بارها از جامی به نام جام جهان‌نما، جام کی‌خسرو، آیینه سلیمان، آیینهٔ سکندر، و غیره یاد شده و فرهنگ‌نویسان گفته‌اند: جامی بوده است که احوال خیر و شر عالم از آن معلوم می‌شده است. جام جم یا جام جمشید که ساخته فرزانگان بوده است و هفت فلک در او معاینه و مشاهده می‌شده (شرفنامه منیری). پیاله جم و پیاله یا آئینه سلیمان و یا اسکندر که همه عالم در آن، بنا بر افسانه نموده می‌شد - ناظم الاطباء

همچنین، جام جهان‌نما در نظر مؤلفان «خدای‌نامک» پهلوی که مبنای تألیف شاهنامه قرار گرفت، جامی بوده است که صورت‌های نجومی و سیارات و هفت کشور (هفت‌اقلیم) زمین بر آن نقش شده بود و دارای نیرویی اسرارآمیز بوده است و هر واقعه‌ای که در پهنه جهان اتفاق می‌افتاده، بر روی آن منعکس می‌شده است. جام جم دارای هفت خط موازی از پایین به بالا بود که به ترتیب از پایین به بالا فرودینه، کاسه گر، اشک (خطر)، ارزق(سبزو سیاه)، بصره، بغداد، و جور نامیده شده بودند
 
بنا بر روایت های باستان، جام جم یا جمشید ، جامی جادویی بوده که حاوی آب مقدس است و هر آن کسی که از آب موجود در این جام بنوشد، به زندگی جاوید دست خواهد یافت. همچنین، میتوان با خیره شدن به سطح آبی که در جام جمشید موجود است، تصویری روشن از همه نقاط  جهان و یا اتفاقات آینده دید. با نگاه کردن به درون جام جمشید ، میتوان به همه اسرار جهان دست یافت